حمایت از حیوانات «محفلی برای تمامی انسانهای حقیقت طلب»

خداُخداُخدایاُاگر به کام من جهان نگردانی جهان بسوزانم ُجهان بگریانم منم که دردل زنامرادیها افسانه ها دارم

حمایت از حیوانات «محفلی برای تمامی انسانهای حقیقت طلب»

خداُخداُخدایاُاگر به کام من جهان نگردانی جهان بسوزانم ُجهان بگریانم منم که دردل زنامرادیها افسانه ها دارم

سایت ما هم افتتاح شد

سایت نگاهی به محیط زیست ودفاع از جانداران


امروزه توجه به محیط زیست ومحیط زندگانی موجودات الهی در جهان بسیار اهمیت پیدا کرده است که متاسفانه این توجهات در کشور ما و در اذهان ملت ایرانی اصلا مورد توجه قرار نمی گیرد و این خود باعث ازدست دادن موهبت های الهی داده شده توسط خداوند و پس رفت در پیشرفتهای ترسیم شده و برنامه ریزی شده می شود

در این سایت بسیار زیبا و به روز اینترنتی می توانید از آخرین و مهمترین اخبار محیط زیست و برنامه ها و فعالیتهای صورت گرفته ی حامیان محیط زیست و حیوانات با خبر شوید

ضمن اینکه سعی می شود در این وب سایت از زیباترین و معصومترین موجودات جهان یعنی حیوانات سخن گفته شود و از این موجودات زیبا ودوست داشتنی وزبان بسته سخن به میان آید

منتظر شما درسایت حمایت از حیوانات و محیط زیست هستیم

آدرس سایت ما:


http://www.irspca.com

 

 

فوکهای خزر یکی پس از دیگری می میرند

فوک خزری به عنوان نماد اصلی دریای خزر که در این دریاچه بزرگ زندگی می کند، نسبت به یک قرن پیش با ۹۰درصد کاهش به حدود ۱۱۰هزار عدد رسیده است.
فوک های خزری که به نام علمی فوکا کاسپیکا Phuca Caspica شناخته می شوند از جمله نادر ترین جانوران شناخته شده روی زمین و کوچک ترین گونه فوک های واقعی یعنی بدون گوش هستند. اما در تقسیم بندی اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت در فهرست قرمز که مربوط به جانوران آسیب پذیر است، قرار دارند. فوک های خزر در دوره زندگی ۵۰ ساله خود به سواحل ایران بیش از سواحل چهار کشور حاشیه یی دیگر نزدیک می شوند زیرا زمستان ها را به عنوان فصل زادآوری بر روی قطعات یخی سواحل شمالی می گذرانند اما در تابستان و پاییز و بهار عمدتاً سواحل ایران را ترجیح می دهند. این جانوران ۱۱ماه آبستن می شوند و در ماه دوازدهم برای زایمان به مناطق یخی در شمال دریای خزر مهاجرت می کنند .
اما مرگ و میر سریع این جانوران زیبا همچنان ادامه دارد و شاید تا چند صباح دیگر فوک خزر هم مانند پلنگ مازندران یا شیر ایران منقرض شود. کارشناسان علت مرگ و میر فوک ها را همچنان به یقین نمی دانند. در تحقیقات اولیه در ایرلند شمالی اندام های داخلی و تولید مثلی فوک ها پوشیده از زخم های ناشی از ضایعات ویروسی تشخیص داده شد. اما گزارش های بعدی به علت های دیگری برای مرگ و میر فوک های خزری اشاره داشتند که مهم ترین آنها وجود انواعی از سموم کشاورزی نظیر د.د.ت و سموم حاصل از پساب کارخانجات صنعتی در بافت های چربی فوک ها بود. به طوری که در همایش محیط زیست دریایی در اوتسوچی ژاپن علت مرگ و میر فوک های خزری به اثر تضعیف کننده آلودگی های صنعتی و در نتیجه ناتوانی دستگاه ایمنی بدن فوک ها در مقابل ویروس ها اشاره شد. این گزارش ها حاکی از غلظت فراوان مواد حاصل از تجزیه کلر در بافت های چربی و کبد فوک ها است. کلر در صنایع نساجی به عنوان رنگ بر به کار برده می شود و مهم ترین کارخانجات نساجی در اطراف خزر در حاشیه جنوبی این دریاچه قرار دارند.
یکی از عوامل مهم و تایید شده کاهش جمعیت فوک ها یک نوع ویروس متعلق به سگ سانان است که در حوزه شمال شرقی خزر در سواحل یخ زده با حمله گرگ ها و روباه ها به این حیوان انتقال یافته است. این ویروس به طور دوره یی عمل می کند و در سال های ۷۹ و۸۰ بسیار فعال بود و مرگ و میر وسیع فوک ها را سبب شد.نمونه دیگر از مواد موجود در بافت بدن فوک ها، وجود انواعی از آفت کش های موسوم به پی سی بی است که در جریان شسته شدن خاک های کشاورزی یا در نتیجه بالا آمدن سطح آب خزر در نواحی ساحلی به درون دریاچه راه یافته اند. بنابراین وقوع مرگ و میر ناشی از همه گیری ویروسی سال ۲۰۰۰ میلادی در میان فوک های خزر نه تنها به علت آلودگی های صنعتی قابل توجیه است، بلکه با افزایش آلودگی های نفتی و کاهش جمعیت ماهی کیلکا که بیش از ۷۰ درصد از غذای فوک خزری وابسته به این ماهی است، فوک خزری را با کمبود مواد غذایی و در نتیجه ضعف فیزیکی و ورود نوعی ویروس به سیستم عصبی این حیوان و در نهایت مرگ و میر دسته جمعی فوک های خزری مواجه ساخته است. در اوایل قرن گذشته، وجود بیش از یک میلیون فوک در دریای خزر گزارش شده که سالیانه ۱۶۰هزار قلاده از این فوک ها توسط روس ها شکار می شدند، در حالی که هم اکنون براساس آمارهای موجود جمعیت این جانور به حدود یکصد هزار قلاده رسیده است. فوک ها ارزش بسیاری دارند و گوشت و پوست آنها از ارزش صنعتی و تجاری برخوردار است. بعدها به سبب برداشت بی رویه از جنس بالغ این جانور و به هم خوردن ساختار جمعیتی این گونه، توجه روس ها به شکار کوتوله های دو هفته یی برای دوخت پالتوهای زنانه معطوف شد. به گفته کارشناسان فعالیت های بیش از اندازه صید و صیادی چه نوع قانونی و غیرقانونی و استفاده از سموم خانواده د.د.ت از دیگر عوامل کاهش جمعیت این جانور دریای خزر است. صیادان با صید طعمه های این جانور رقیبانی برای فوک ها محسوب می شوند و ماهیگیران با صید انواع ماهیان موجب کم شدن مواد غذایی فوک ها در دریای خزر شده اند.لانه سازی و زایمان فوک ها بر روی یخ انجام می گیرد که به علت گرم شدن زمین و نبود یخبندان در قسمت های شمالی دریای خزر در زمستان گذشته، زایمان فوک های ماده منجر به تلفات نوزادان این فوک ها شد. در فروردین ماه ۱۰۹بچه فوک به سبب نبود یخ تلف شدند. طبق آمار انجمن بین المللی حفاظت از فوک ها تا پیش از فروپاشی شوروی سابق سالانه ۲۰ تا ۲۵ هزار بچه فوک برای استفاده از پوست و چربی آنها شکار می شدند، اما در حال حاضر هیچ کنترل ضابطه مندی برای حفاظت از فوک های خزری توسط کشورهای ساحلی خزر اعمال نمی شود ضمن آن که آلودگی های صنعتی هر روز بر میزان تلفات این جانداران نادر اضافه می کند. شاید همچنان که تعداد صنایع چوب و نساجی در حاشیه خزر افزایش می یابند و بالا آمدن سطح آب دریاچه باعث وارد شدن آفات به آب می شود دیگر زمان طولانی تا آخرین وداع با فوک های خزری نمانده باشد.

سیما آبگینه

گزارش یک قتل

  گزارش یک قتل

 

 

ساعت 8 بعدازظهر بود که به محل مورد قرار در فاصله حدود 30 کیلومتری از منطقه ممنوعه رسیدم. .طبق توافق از آوردن حتی کوله پشتی پرهیز کردم و تنها یک عصای کوه پیمایی و یک کاپشن همراهم بود. بعد از صرف شام و چای تا ساعت11شب ،   بذکر خاطرات شکار گذشت و در ادامه به جهت پرهیز از هر گونه سرو صدا مرا با چندی از علائم قراردادی خودشان بوسیله دست،  جهت اطلاع رسانی آشنا نمودند. سپس بوسیله دو دستگاه موتورسیکلت با دو راننده و یک همراه ، چهارنفری رهسپار شدیم.

حدود 20 کیلومتر با چراغ های خاموش و در تاریکی مطلق شب با سرعت زیاد در بستر خشک رودخانه ای پر از سنگ حرکت کردیم که هر لحظه احتمال واژگونی داشت. وجود سنگ های قلوه ای و گرد در کف رودخانه ، موتورسیکلت را مانند قایقی در رودخانه خروشان به پرواز در می آورد و میدان دید حدود صفر، مرا از حافظه ایشان در ادامه مسیر شگفت زده می کرد. بالاخره با مصائب زیاد حدود ساعت 2 صبح به جایی رسیدیم که ادامه راه را باید بصورت پیاده طی می کردیم.

 یکی از همراهان از زیر سنگی بیلی خارج  و شروع به دفن موتور سیکلت ها نمود و در همان حال ما به راه افتادیم و ایشان بعدا به ما ملحق شد. پیاده روی ما در دل شب و از دیواره صخره ای کوه ها و با سرعت زیاد شبیه به دویدن ادامه پیدا کرد. بطوری که اصلا فرصت امتحان سنگ های زیر پایم نبود ، و با وجود کفش مخصوص با قوزک بند ، باز هم پایم درد می کرد و در عجب بودم که یکی از همراهان با دمپایی این راه را می دوید. بالاخره ساعت 45/4 دقیقه به مکان مورد نظر ایشان رسیدیم. اسلحه های جواز دار و گران قیمت اصلا بدرد این نحوه شکار نمی خورد و دلیل آن به گفته همراهانم اول رها کردن اسلحه در صورت مواجهه با قافلگیری محیط بان ها و دوم استهلاک زیاد اسلحه در این نحوه شکار می باشد.  زیرا گاهی حتی باید به دفن اسلحه یا پرتاب آن به درون رودخانه یا دره اقدام نمود. همراهانم حامل دو قبضه سلاح ژ۳ . و 22. بودند.

 از ساعت 45/4 تا 30/5 از دیواره ای که شبیه دیواره مسابقات سنگ نوردی بود بالا رفتیم و وارد شکافی افقی در کوه شدیم که فقط به اندازه چمباتمه نشستن من و یکی از همراهانم عرض و ارتفاع داشت و همراه دیگر نیز از پای صخره مستقیم راه را ادامه داد . چند دقیقه بعد که خورشید شروع به طلوع کرد تازه متوجه موقعیت خودم شدم. ما بالای دیواره ای به ارتفاع 50 متر مشرف بر چشمه ای بودیم که با ما فاصله ای در حدود 300 متر داشت و همراه دیگرمان را نیز،  به سختی در پشت بوته ای در فاصله 100 متری چشمه،  تشخیص دادم.  مکان قرار گرفتن ما به نحوی استتار بود که دسته کبکی در فاصله چندمتری ، قادر به تشخیص ما نبودند و این اولین بار بود که توانستم غیر از دو کبک اسیری که خودم دارم،  این پرندگان را از این نزدیکی در محیط طبیعیشان ببینم . نیم ساعتی گذشت که صدایی را در زیر صخره شنیدم که بلافاصله صدای ضربان قلبم هم به آن صدا اضافه شد. بالغ بر 20 گراز که 5 تای آنها واقعا عظیم الجثه بودند بی خیال از وجود ما کف زمین را می کاویدند.

 محیط واقعا رویایی بود، ولی این رویا تا زمانی ادامه یافت که درد کمر و پا و خستگی عضلات بدلیل چند ساعت چمباتمه زدن جای آنرا گرفت . وجود پشه و مگس بدلیل انباشته شدن فضولات کبک ها در شکاف کوه ، هم مزید علت شد . همراه خاموشم خیلی راحت در همان شرایط به خواب رفته بود و از وضعیت دیگری نیز بی اطلاع بودم ، حرکتی نمی کرد . بعدا متوجه شدم که ایشان برای خواب توافقی کرده اند تا ساعات اولیه روز که حیوانات برای آب خوردن می آیند،  محیط در اختیار همراه پایین دستی باشد که در صورت مشاهده حیوان از تفنگ خفیف خود استفاده کند و بعد از تیررس خارج شدن بقیه حیوانات دیگری از بالای صخره،  با اسلحه دورزن خود بقیه را هدف قرار دهد و نفر سوم آنطور که بعدا متوجه شدم ، به قراول شکاربانان رفته بود که در صورت لزوم زودتر از ایشان جهت اطلاع به ما ملحق شود.

 

ساعت حدود 2 بعد از ظهربود ولی از شکار خبری نبود . به گفته ایشان افراد دیگری که رقیب بودند احتمالا راه را بر حیوانات سد کرده و موجب صرف نظر شکارها از نوشیدن آب شده بودند.

 

ساعت 3 بعدازظهر پشیمانی ام به نهایت رسیده بود .ولی دریغ که تا تاریکی هوا  امکان برگشت وجود نداشت.

 

ساعت 4 بالاخره کوه را به سوی بالا صعود و بسمتی که من بی اطلاع بودم حرکت نمودیم . نیم ساعتی راه را ادامه دادیم تا به غاری رسیدیم . بعداز خوردن تکه ای نان و پنیر ناگهان همراه سوممان هم ملحق شد و ما را از وجود تعدادی قوچ و میش مطلع کرد. به گفته ایشان در ساعات پیش از غروب شکاربانان گشت را ادامه نمی دهند و حالا احتمال برخورد با ایشان کم می باشد . تا قبل از این ساعت اگر شکاری زده شود اولا جهت اسلحه ، باید کنترل شود تا به جهتی باشد که حداقل امکان رسیدن صدا به مقر های محیط بانان را داشته باشد و دوم شکار تیرخورده اگر هلاک شد، نباید تا تاریکی شب به سراغش رفت و اگر زخمی شده بود تا صبح روز بعد که رد آنرا در روشنایی روز و توسط افراد حرفه ای دنبال می کنند قابل دسترسی نیست.  زیرا دنبال کردن رد بصورت دنبال کردن خون نمی باشد بلکه در محیطی که شکار زخمی شده ، این شکارچیان تنها مجاز به پیاده روی در صخره ها و مناطق صعب العبور ند. بعبارت دیگر ایشان رد را از فاصله دور می زنند. که پر واضح است که در اکثر موارد حیوان زخمی پیدا نمی شود.

 

 

ساعت 35/5 بود که دسته ای قوچ حدود 3 تا 4 سال بهمراه میش هایشان را در فاصله حدود 1500 متر و در نقطه تلاقی کوه تپه ای با آسمان تشخیص دادم،  که ناگهان دو همراهم با سرعت زیاد مرا جا گذاشته و شروع به دویدن کردند. بقدری در بین صخره ها و سنگ ها سریع می دویدند که دنبال کردن ایشان برای من غیر ممکن بود. بنابراین بناچار کمی جلوتر در پناه سنگی نشستم. چندی نگذشت که ایشان را در حال بالا رفتن از سمت مخالف کوهی که حیوانات در دامنه آن مشغول استراحت بودند،  دیدم .

 

 

تیر که شلیک شد قلبم فرو ریخت.  ولی دریغ که میش بود . دلم شکست ولی خودم راضی به همراهیشان شده بودم . تیر دیگری شلیک نشد زیرا همین یک میش هم در سمت مخالف کوه جا مانده بود. .خوشبختانه آفتاب در حال فرو رفتن بود در غیر اینصورت چه بسا گله ای دیگر وجود نداشت .

 

بدون اغراق سرعت دویدن  در کوه و تاکتیک حمله ایشان بر هوش و زیرکی غریزی این حیوانات برتری داشت، ولی آسمان گرگ و میش ، ایشان را از ادامه کشتار بازداشت.

 

تمامی راه آمده را در اندوه خودم با پس زمینه شادی آنها پیمودم و دم برنیاوردم. .طبق سنت دیرینه از مقدار گوشتی که سهم خودشان بود به من تعارف کردند که نپذیرفتم،  زیرا هنوز گوشت کل رکوردی که سه ماه پیش کشته بودم هم دست نخورده باقی مانده بود .

 

 امضا : قاتل جوانمرد و حرفه ای

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کشتارچیان در کنار ما زندگی می کنند و در کنار ما به کشتار می روند بدون آنکه تغییری در شعار حمایت از حیات وحش ایران صورت گیرد!.
یک جنایتکار میتواند شکارچی نباشد . ولی یک شکارچی ذاتا" جنایتکار است.
 
از آوای فاخته

نوزاد ربایی یک سگ هندی

 

جام جم آنلاین: یک سگ ولگرد یک نوزاد دختر که فقط 3 ساعت از به دنیا آمدنش می گذشت را در یک بیمارستان در شرق هند ربود!


به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس ، سوکادیو موهانتی ، سرپزشک بیمارستان آنانداپور که این حادثه در آن رخ داده است گفت : نوزاد دختر پس از زایمان روی زانوهای مادرش خوابیده بود که یک سگ ولگرد وارد بیمارستان شد و نوزاد تازه متولد شده را به دندان گرفت و با خود برد!
او افزود ، بابی داس مادر نوزاد پس از دریافت اجازه خروج در سالن بیمارستان در انتظار شوهرش روی زمین نشسته بود و نوزادش را روی زانوان خوابانده بود که سگ کودک را به دندان گرفت.

 

مادرهم شروع به فریاد زدن کرد و یکی از پرستارها با جارو به تعقیب سگ پرداخت و چند ضربه به سگ زد. سگ ولگرد با دریافت ضربات جارو نوزاد را رها کرد و از بیمارستان گریخت.


دکتر موهانتی گفت : نوزاد که چند بار سگ اورا گاز گرفته و به شدت مجروح شده بود به بیمارستان دیگری منتقل شد و در آنجا با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافت. این حادثه در بیمارستان شهر آنانداپوردر فاصله 150 کیلومتری شمال شهر بهوبانیسوار ، مرکز ایالت اوریسا در شرق هند رخ داده است.

 
مقامات بهداشتی ایالت اوریسا هرگونه سهل انگاری از سوی مسوولان بیمارستان آنانداپور را در ربودن این نوزاد توسط سگ ولگرد رد کرده و حتی پراناباناند ستهی ، مسوول بهداشت ایالت اوریسا به روزنامه هندوستان تایمز گفت: من در این حادثه اعضای خانواده نوزاد را مقصر می دانم که علی رغم حضورشان هنگام ورود سگ ولگرد به داخل بیمارستان و ربودن نوزاد هیچ کاری نکردند!


اینهم از ماجرای یک بیمارستان بی در و پیکر هند که اعضای خانواده بیماران باید در گوشه و کنار و در جلوی در بیمارستان نگهبانی کنند تا سگ ولگرد یا شغال یا هر جانور دیگری وارد بیمارستان نشود و احیانا نوزادی را نرباید!

 

 

انتقاد بی سابقه اما سبز رییس جمهور آلمان از اروپا

«از میان همه‌ی کسانی که برای دعای باران به سوی تپه‌ها می‌روند٬ تنها آنان که با خود چتری می‌برند٬ به کار خویش ایمان دارند.»
                                                                                                         از آنتوان چخوف

      دیروز (اول اکتبر 2007)، هورست کوهلر ۶۴ ساله، سیزدهمین رییس‌جمهور کشور آلمان – پس از جنگ جهانی دوّم – طی سخنانی تأمل‌برانگیز (در برلین) در باره‌ی روند جهانی‌شدنglobalization)، انتقاداتی صریح را به خود (اروپا) وارد ساخت و به نبود عدالت در نظم کنونی اقتصاد جهانی اعتراف کرد. وی که سخنان خویش را با اشاره به آگهی‌های جذاب تبلیغاتی گردشگری هند (Incredible India - only seven hours away) شروع کرد و آن را به ویژگی حیرت‌آور قرن 21 – کوتاه شدن فاصله‌ها – ربط داد، در فرازی مهم از سخنرانی خویش که سخت مورد توجه 350 نفر از مستمعین پرنفوذ  حاضر در جلسه قرار گرفت، با هوشمندی و صداقت از جنبه‌ی زشت جهانی‌شدن انتقاد کرد و گفت که اروپا هم الگویی بی‌بدیل نبوده و نیست. 


    
کوهلر گفت: «در حالی که ما اروپایی‌ها در سواحل آفریقا تا حد خالی کردن دریاها از آبزیان به صیادی افراطی مشغول بوده و هستیم ؛ آشکارا درپاسخ به منتقدان خویش (از جمله طرفداران محیط زیست) می‌گوییم که برای این کار قرارداد بسته‌ایم. اما وقتی می‌بینیم که آفریقایی‌ها از راه دریا راهی کشورهای دیگر شده‌اند تا زندگی بهتری داشته باشند و از فقر رهایی پیدا کنند ، با تعجب و دلسوزی و احساس مزاحمت از خود واکنش نشان می‌د‌هیم


     کوهلر به اندیشه‌ای ناب و بینشی ارزشمند در حوزه‌ی مبانی محیط زیست اشاره می‌کند و می‌گوید: نظامی که همه چیز را برای خود بخواهد و صرفاً از چماق ملاحظات زیست‌محیطی برای سرکوب بیشتر کشورهای فقیر بهره برد، نمی‌تواند به پایداری خود در درازمدت امیدوار باشد (کنایه از ظهور و تشدید ناامنی و عملیات تروریستی در اغلب نقاط جهان، حتا در اروپا و آمریکا).


     این درست همان کاری است که ایالات متحده آمریکا و استرالیا نیز در طول یک دهه‌ی اخیر انجام داده‌اند و در حالی که همواره ژست سبز گرفته و از دغدغه‌های زیست‌محیطی دفاع کرده‌اند، امّا عملاً حتا حاضر به پذیرش پیمانی جهانی چون کیوتو هم نشده و تا
مرز انکار پدیده‌ی جهان‌گرمایی و نبش واقعیت محرز علمی نیز پیش می‌روند.


     اینجاست که باید افسوس خود را به عنوان شهروندی ایرانی و متعلق به کشورهای در حال توسعه اعلام دارم که چرا رییس جمهور کشورم (و البته اغلب رؤسای جمهور کشورهای جنوب حاضر در اجلاس اخیر سازمان ملل متحد) در فرصت تاریخی که در دانشگاه کلمبیا و سازمان ملل متحد برای به چالش کشاندن شعارهای غرب داشت، آنگونه که بایسته بود، بهره نبرد و سیاست‌های زیست‌محیطی ایشان را به ویژه در محیط دانشگاهی معتبر چون کلمبیا به چالش نکشاند. هرچند که می‌دانم این مشاوران ایشان هستند که باید مورد پرسش قرار گیرند که چرا خوراک لازم و متناسب را برای چنین سخنرانی‌ای در اختیار شخص نخست جمهوریت نظام قرار نداده‌اند. آیا اشاره به چنین گاف‌های بزرگی در کنار سلوک آرام و تحسین‌برانگیز دکتر احمدی‌نژاد، پاسخی شایسته‌تر به لی بالینگر (رییس دانشگاه کلمبیا) و دیگر همفکران ایشان به شمار نمی‌رفت؟!


     راستی چرا قدرت محیط زیست را باور نکرده و جدی نمی‌‌گیریم؟!
     یکبار دیگر به سخن هوشمندانه‌ی چخوف بازگردیم و در آن تعمق کنیم ... همه‌ی پاسخ‌ها را سال‌ها پیش چخوف داده است. نه؟!

از احمد درویش

 

     در همین ارتباط : 

استفتا از مقام معظم رهبری

جناب آقای سیاوش هوشیار از حامیان فعال وپاک حیوانات با دفتر مقام رهبری  آیت ا... خامنه ای مکاتباتی داشته اندکه درزیراین مکاتبات راباجزییات وتوضیحاتی مختصر می بینید 

    جناب آقای خامنه ای «رهبر معظم انقلاب اسلامی » نظر جنابعالی در مورد افرادی که برای حفظ سلامتی خودشان و محیط زیست رژیم گیاه خواری

در پیش می گیرند چیست؟؟؟

 

 

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

بسمه تعالی

فی نفسه مانع ندارد.

موفق و موید باشید.

متن اسفتا:  تاریخ ارسال 4/5/1385

با سلام

احتراما می خواستم نظر جنابعالی را در مورد زیر جویا شوم.

     شکار حیوانات به منظور تفریح ( چه بی مجوز قانونی و چه با مجوزهایی که معمولا دربرابر پرداخت پول صادر می شود. )

با تشکر

 

پاسخ:

 

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

بسمه تعالی

صید لهوی* حرام است ( چه برای آن قانونا مجوز صادر شده باشد یا نه ) اما اصل صید اگر برای تامین نیاز اگر خلاف مقررات نباشد جایز است.

( * لهو یعنی کار بیهوده و در این جا منظور شکار برای تفریح و خوشگذرانی است .)

دستگاه جدید ژاپنی صدای گربه ها را ترجمه میکند

دستگاه جدید ژاپنی صدای گربه های خانگی را ترجمه میکند.
زمانی که این دستگاه را نزدیک دهان گربه بگیرد، کلماتی را اعلام میکند که ظاهرا همان حرفهایی هستند که گربه میخواهد بگوید.
برخی از افرادی که این دستگاه را امتحان کرده اند معتقدند که این دستگاه جواب درستی نمیدهد و فقط یک سری لغات را پشت سر هم بیان میکند اما سازنده دستگاه امیدوار است که آن را با قیمت بالا به فروش برساند.

قیمت این دستگاه پیشرفته حدود 75 دلار تخمین زده شده است

جذب توریسم شکار یک فکر کاملا غلط

معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از برنامه ریزی های لازم برای جذب توریسم شکار در کشور با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست خبر داد.
 

محمد شریف ملک زاده افزود: با توجه به اینکه ایران علاوه بر دارابودن آثار تاریخی ، باستانی و فرهنگی فراوان، دارای گونه های مختلف و نادر جانوری است ، بنابراین می توان از این ظرفیت و قابلییت در جهت در جذب توریسم شکار استفاده کرد.

وی خاطر نشان کرد: به منظور جذب توریسم شکار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در چارچوب قوانین کشورمان و بر اساس تعاریف خاص در نظر گرفته شده برای شکار در حال انجام مذاکرات با سازمان حفاظت محیط زیست است و بزودی نتایج آن مشخص می شود.
 

معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تاکید کرد: به محض امضای تفاهمنامه و توافقات لازم با محیط زیست ، در زمینه جذب توریسم شکار اقدام می شود و به طور حتم این امر در سال آینده عملی خواهد شد.


نمیدونم جائی برای توضیح و تفسیر وجود داره یا نه !!!!
باید به خاطر این فکرهای غلط بنیادی افسوس وتاسف خورد


به نظر میاد ما داریم از تمام ظرفیتهای آثار تاریخی، باستانی و فرهنگیمون! استفاده میکنیم و قراره که شکار حیوانات ( علی الخصوص گونه های نادر) رو هم اضافه کنیم
 

مرکز تحقیقات آرتیما و جانوران آبزی دانشگاه ارومیه

دکتر ״ناصر آق״ رییس مرکز تحقیقات آرتیما و جانوران آبزی دریاچه ارومیه درخصوص روند شکل گیری این مرکز تحقیقاتی به خبرنگار سینا گفت:مرکز تحقیقات آرتیما رسما از سال 1377 پایه گذاری شده است ولی مرکز تحقیقات آرتیما دانشگاه ارومیه از سال 74 تحقیقات خود را با ״نام آزمایشگاه آرتیما ״ آغاز کرده بود که پس از سال 77 تبدیل به مرکز آرتیما شده و از سال 1378 با اخذ مجوز رسمی از گسترش آموزش علمی آغاز به کار کرد و در سال 81 با توجه به فعالیتهای این مرکز ، در بین واحدهای پژوهشی وابسته به وزارت علوم ، مرکز تحقیقات آرتیما ارومیه جز 10 مرکز فعال تحقیقاتی قرار گرفت .
وی افزود:هم اکنون نیز این مرکز از طرف کمیسیون اروپا و سازمان FAO به عنوان مرکز مرجع تحقیقات آرتیما در آسیای مرکز و آسیای غربی شناسایی شده است . ״ آق״درخصوص فعالیتهای این مرکز به خبرنگار سینا گفت : این مرکز فعالیت های متعددی را در ارتباط با توسعه فعالیت های شیلاتی در منطقه و کشور پیش بینی کرده است و در رابطه با کاربردهای آرتیما به تحقیقات گسترده ای دست زده که شناسایی اشکال مختلف آرتیما که در تغذیه آبزیان مختلف تأثیر دارند ، بخشی از این فعالیتها است . وی افزود:این مرکز در ارتباط با تولید بچه ها آرتیما مقاوم آرتیما در شرایط سخت محیطی مطالعات زیادی کرده و به نتایج درخشانی نیز در این زمینه رسیده است .
به گفته آق این مرکز تاکنون به حمایت از بیش از 50 پایان نامه درکترای دامپزشکی و بسیاری از طرحهای تحقیقاتی در زمینه آرتیما پرداخته است . لازم به ذکر است در جهان بیش از 600 زیستگاه طبیعی آرتیما شناسایی شده است اما دریاچه ارومیه دومین ایستگاه طبیعی آرتیما از نظر وسعت و توان بهره برداری در جهان است و در حال حاضر این م کز فعالیتهای خود را در زمینه بیولوژی ، اکولوژی ، ژنتیک ، مدیریت ذخایر ، بهره برداری از زیستگاه های طبیعی آرتیما در دریاچه ارومیه معطوف کرده است .